
کمتر موضوعی را در ارتباط با مغز میتوان یافت که تا این حد مورد سوءتفاهم قرار گرفته باشد. از یک سو میتوان پذیرفت نفس بازیهای کامپیوتری یکی از جذابترین و برانگیزانندهترین سرگرمیهای مدرن است؛ تا آنجا که میرود تا جزء یکی از لذتبخشترین تجربیات کودکی درآید. از سوی دیگر در بسیاری از موارد نهتنها با تمرینات فکری و سرعت عمل همراه است، بلکه حداقل تفریح سالمی است.
اما باید پذیرفت در بسیاری از موارد این وسیله یا این ظرف با محتوای مناسبی مورد استفاده قرار نمیگیرد؛ در حالی که با استفاده از این امکانات کامپیوتری میتوان بسیاری از اهداف آموزشی را نیز به نحوی لذتبخش و سرگرمکننده تحقق بخشید. پس اشکال در خود بازیهای کامپیوتری نیست، بلکه در برنامهها و برنامهنویسانی است که فقط بهدنبال هیجان هستند و میدان را نیز در برابر خود از رقیب خالی میبینند؛ رقبای بالقوهای که میتوانند از این فناوری ضمن سرگرمی، در آموزش نیز بهرهبرداری کنند.
اما سوءتفاهم دیگری که وجود دارد در ارتباط با بیماریهای مغزی است. بسیاری از والدین بیماران مبتلا به «اپی لپسی» و حتی «میگرن» فرزندان خود را از این بازیها بر حذر میدارند. واقعیت این است که بخش بسیار کوچکی از حملات تشنجی هستند که تنها عامل برانگیزانندۀ آنها تحریکات نورانی از جمله بازیهای کامپیوتری است. بخش بسیار مهمتر، بیمارانی هستند که در آنها تحریکات نورانی صرفاً «یکی» از تحریکات متعددی است که باعث ایجاد یک حملۀ تشنجی میشود.
بر فرض اجتناب از این بازیها، باز هم خطرات دیگری وجود دارد که در بسیاری از موارد نمیتوان همۀ آنها را منع کرد و بر فرض ممانعت نیز، ممانعت از بسیاری غذاها و بسیاری از فعالیتها بهشدت کیفیت حیات بیمار را به خطر خواهد انداخت.
پس در چنین مواردی اولویت با تغییر استعداد ذاتی بیمار است، نه اجتناب از محرکهای محیطی که این کار عمدتاً با استفاده از داروها صورت میگیرد. به قول یکی از استادان نهچندان معروف، درمان «اپی لپسی» تنها شامل سه اصل کلی است: ۱. درمان منظم دارویی، ۲. درمان منظم دارویی و ۳. درمان منظم دارویی.
اما نکتۀ دیگر این است که بسیاری از کودکان از این بازیها بیش از حد متعارف استفاده میکنند. استفادۀ بیش از حد از این بازیها در کسانی که سابقۀ هیچ بیماری ندارند، باعث هیچگونه بیماری مغزی خاصی نمیشود، اما بهطور کلی کار پسندیدهای نیست؛ زیرا کودک را تنبل میکند و باعث کاهش فعالیتهای فیزیکی او میشود که این امر اصلاً مطلوب نیست.
نکته اینجاست که بسیاری از والدین برای تربیت فرزندان خود از طب مایه میگذارند، یعنی به بهانۀ بیماری، کودک را از این بازیها محروم میکنند. باید توجه داشت این کار باعث «طبی»شدن بسیاری از فعالیتهای زندگی ما میشود؛ فعالیتهایی که پزشکیشدن آنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه آنها را به دارو و دوا هم آلوده میسازد. ممانعت فرزندان از بازیهای کامپیوتری یک مسئلۀ فرهنگی و تربیتی است که باید با همان شکل و راهحلهایی از همان جنس، برخورد و مداوا شود. کم نیستند مواردی که بد هستند و توصیه نمیشوند، اما بیماریزا نیز نیستند.
اعتقاد به بیماریزا بودن محدود به بازیهای کامپیوتری نیست. خود کامپیوتر و اینترنت هم در مظان اتهامات سنگینی قرار دارند. معلوم نیست اگر این اعتقادات رایج بین مردم در مورد بیماریزا بودن مانیتور و کامپیوتر خیلی جدی گرفته شود و جوانان به تمام دستورات والدین خود در اجتناب از اینها گوش فرا دهند، سرنوشت دنیا از لحاظ پیشرفتهای فناورانه به چه شکلی درخواهد آمد؟
منبع: متن «از پزشکی خرج نکنید»/ شمارهٔ ۱۴۶ ماهنامهٔ مدیریت ارتباطات