در جنگ متعارف و فیزیکی وقتی یک نفر از نیروهای خودی کشته میشود نهایتاً یک نفر از لشکر کم میشود، اما در جنگ شناختی یک نفر از سپاه خودی کم و همزمان به سپاه دشمن افزوده میشود و در خدمت اهداف تاکتیکی و استراتژیک او قرار میگیرد. نقش این یک نفر البته در لشکر دشمن درست به اندازه یک نفر نیست بلکه میتواند دامنه بسیار بزرگی داشته باشد و افراد زیادی را اغفال کرده و به دنبال خود بکشاند.
جنگ شناختی، جنگ بدون اعلان است و تاربخ و زمان وقوع آن مشخص نیست. به دنبال یک اتفاق معمولی دشمن میتواند با ایجاد شک، معرفی روایتهای متضاد، قطبی کردن افکار، رادیکال کردن گروهها و ایجاد انگیزه در آنها برای دست زدن به اعمالی که میتواند یک جامعه منسجم را متلاشی کند، جنگ شناختی را کلید بزند. نمونه تمام عیار این موضوع اغتشاشات پاییز سال گذشته در کشور ماست که دشمن برای یک حادثه معمولی که تقریبا هیچ ابهامی در آن وجود نداشت تمام عده و توان و تجارب خود را بهکار گرفته و با استفاده از تمام تکنیکها و محاسبات دقیق، جنگ شناختی تمام عیاری را علیه این ملت به راه انداخت که توفیقاتی نیز در این جنگ بهدست آوردند، اما نتیجه نهایی مدنظر آنها حاصل نشده و ناکام ماندند.
از دیگر ویژگیهای جنگ شناختی استفاده از عامل سرعت در شبکههای اجتماعی است. سرعت انتشار اخبار و پیامها و نیاز درک شده برای واکنش سریع به آنها تفکر سریع و احساسی را به جای آهسته فکر کردن و عاقلانه اندیشیدن تشویق میکند حتی خبرگزارهای معتبر هم امروزه از عناوین احساسی برای سرعت بخشی به انتشار اخبار خود استفاده میکنند. سیستمهای پیامرسانهای اجتماعی برای توزیع قطعههای کوتاه، تهیه و بهینهسازی شدهاند تا مردم زمان کمتری را صرف خواندن مطالب کنند این کوتاه بودن مطالب اغلب باعث میشود زمینه اصلی و نکات ظریف بحث حذف شود و روایتهای کج و معوج را تسهیل کند.